قسمت دوازدهم برنامه ماه عسل 96
ویژه برنامه تلویزیونی «ماه عسل» با اجرای احسان علیخانی که بمناسبت ماه رمضان هر شب قبل از افطار از شبکه سوم سیما پخش میشود.
دوازدهمین برنامه «ماه عسل»، شب گذشته روایتگر آشتیکنان دو طایفه در یک روستا شد .
در ابتدا ویدئویی از حادثه تروریستی 12 رمضان تهران پخش شد. علیخانی با اشاره به حوادث رخ داده در مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر امام خمینی گفت: امروز روز تشییع پیکر شهدای عزیز بود و به خانواده محترم و بازماندگان آنها تسلیت عرض میکنیم و بلند فریاد میزنیم که در کنارتان هستیم و دستان شما در دستان ماست .
وی با اشاره به سلحشوری مردم ایران افزود: سرزمین ما ایران عاشق صلح است اما این دلیل نمیشود که جنگیدن را بلد نباشیم. برای همه دنیا آرامش و امنیت آرزو میکنم اما این را بدانید که سرزمین ما سرزمین عجیبی است؛ این قاعده ماست که در زمان کوچکترین بحران مثل کوه پشت هم قرار بگیریم. امیدواریم هرگز شاهد این تصاویر ترسناک در هیچ کجای دنیا نباشیم .
در ادامه علیخانی با خانم موحدی که یک قاضی است، به گفتگو نشست .
در ابتدای برنامه ماه عسل شب شنبه مصادف با چهارده رمضان 1438 هجری قمری، موحدی درباره علاقهمندی خود به رشته حقوق و دلال انتخاب این رشته گفت: در یک خانواده متوسط به دنیا آمدم. یک خواهر دارم و هدف من در کودکی و نوجوانی همواره خواندن رشته مورد علاقهام یعنی حقوق بود. در همان زمان هم هر مشکلی که در خانواده ایجاد میشد، اعضای خانواده با من مشورت میکردند و هیچ وقت اتفاقی نیفتاد که بین من و پدرم اختلاف نظر وجود داشته باشد .
وی با اشاره به نحوه انتخاب این رشته و جایگاه آن در بین سایر رشته های علوم انسانی یادآورشد: رشته حقوق جذاب است. کسی که به ماجراجویی در رشتههای علوم انسانی علاقه داشته باشد دوست دارد یا در نیروی انتظامی و یا دادگستری حضور داشته باشد. آن زمان که این رشته را انتخاب کردم، به فکر قضاوت نبودم اما اصل رشته را دوست داشتم .
موحدی در پاسخ به سوال علیخانی پیرامون علاقه به رشته حقوق تحت تاثیر فیلم و قصهای خاص، عنوان کرد: بیشتر علاقه به این رشته شخصی بود. از ابتدا نمیدانستم عالم قضاوت این قدر سخت است. شاید اگر الان به گذشته برگردم با تامل بیشتری نگاه کنم و رشته راحتتری را انتخاب کنم .
در ادامه علیخانی به انتخاب رشته خود اشاره کرد و گفت: زمان انتخاب رشته من مصادف با سریال «خانه سبز» بود که مرحوم شکیبایی درآن فیلم وکیل بودند. من حقوق قبول شدم اما زمان انتخاب رشته در دانشگاه یک روز یکی از بستگانم من را به دادگاه خانواده برد و فضای آنجا باعث شد از انتخاب پشیمان شوم. چرا که من تصور دیگری از این رشته داشتم و این کار روحیه جدی تری نیاز دارد که در من نبود .
در بخش دیگر گفتگو موحدی، از کدورت ده ساله دوطایفه صحبت کرد و اظهار داشت: 9سال پیش در اثر نزاع بین دو جوان در روستا از این دو طایفه، قتلی ناخواسته و با دلایل بسیار مسخره و به عقیده من کاملا تصادفی اتفاق افتاد. حدود پنج سال از این حادثه گذشت؛ متهم به زندان رفت و در این پنج سال هیچ اتفاقی رخ نداد. خانواده مقتول برای بخشیده شدن قاتل شروطی را مطرح کردند اما در همان زمان خانواده قاتل نپذیرفتند و خانواده مقتول از شماری از شروط خود گذشتند و به نظر می رسید که تمایل دارند ببخشند. روز اجرای حکم، خانواده مقتول نمیبخشند و متهم قصاص میشود .
قاضی پرونده با ازدواج های بین دو طایفه و روابط حسنه ای که سالها این طایفه ها با هم داشتند اشاره می کند و در ادامه می گوید: دشمنی این دو طایفه با هم از این به بعد آغاز میشود و حالا دادگاه آن شهر از پروندهها و جرمهای متفاوت پر شده است. الان حدود 100 پرونده داریم مربوط به این کدورت داریم. حتی چهار نفر در میان این کشمکش و بحثها به کما میروند. خانه و ماشین آتش زده میشود و امنیت روستا در این سالها به خطر افتاد. مراسم عروسی و عزاداری این دو طایفه هم از هم جدا شد .
موحدی عنوان کرد: مدتها درگیر گرفتن رضایت بودیم و نزدیک به صد پرونده در دادگاه وجود داشت و متهمان الان با گذاشتن وثیقه آزاد هستند. حتی در یک خانواده پدر و مادر با هم پرونده دارند و در این بین بچه هایی هستند که با رفتن والدینشان به زندان سرنوشت نامشخصی پیدا خواهند کرد که شرایط چنین پروندههایی باعث شد دلسوزانه کار را پیش ببریم. حالا از آن تعداد، فقط چهار نفر ماندند که اگر رضایت دهند این قائله ختم به خیر می شود .
در ادامه آقای سیفالدین که از اهالی این روستاست، در برنامه حاضر شد و گفت: در روستای ما حدود دوهزار نفر ساکن هستند. اتحاد و همدلی ما زبانزد خاص و عام بود. بعد از آن حادثه، تنشهای زیادی را شاهد بودیم. حدود سه سال است همه در تلاش هستیم که دوباره آرامش به روستا برگردد .
در بخش دیگربرنامه شاهد حضور چهار نماینده از دو طایفه بودیم که آنها اظهار داشتند کاش آن تنشها را شاهد نبودیم و زودتر آشتی می کردیم؛ چرا که با آن هزینه هایی که دادیم، میتوانستیم مدرسه و بیمارستان برای روستا خودمان بسازیم . در پایان هر چهار نفر رضایت دادند و آشتی کردند