کف بازار عضوفروشان چه خبر است؟
نیمه پنهان اقتصاد سلامت این روزها عریان تر از همیشه خودنمایی می کند. اقتصادی که می گویند ممنوع است، اما با حاکم شدن قانون عرضه و تقاضا و وضعیت نامناسب اقتصاد خانوار و کسب و کار، بازار پررونقی دارد. آگهی خرید و فروش عضو همانند کالایی دست دوم همه جا دیده می شود. از درو دیوار خیابان آمادگاه، پسکوچه های اطراف بیمارستان های خورشید و شریعتی تا سایت های فروش کالاهای دست دوم، کانال های شبکه های اجتماعی، سایت های ویژه خرید و فروش عضو و حتی نیازمندی ها، پر شده از آگهی هایی که در زیرمجموعه « کالاهای بهداشتی و سلامت » یا « نیازمندیهای سلامت » جاخوش کرده اند. اقتصادی که از زیرزمین شهر بیرون آمده، گردش مالی درشتی دارد و اشتغالزایی هم کرده است!
نیمه پنهان اقتصاد سلامت این روزها عریان تر از همیشه خودنمایی می کند. اقتصادی که می گویند ممنوع است، اما با حاکم شدن قانون عرضه و تقاضا و وضعیت نامناسب اقتصاد خانوار و کسب و کار، بازار پررونقی دارد. آگهی خرید و فروش عضو همانند کالایی دست دوم همه جا دیده می شود. از درو دیوار خیابان آمادگاه، پسکوچه های اطراف بیمارستان های خورشید و شریعتی تا سایت های فروش کالاهای دست دوم، کانال های شبکه های اجتماعی، سایت های ویژه خرید و فروش عضو و حتی نیازمندی ها، پر شده از آگهی هایی که در زیرمجموعه « کالاهای بهداشتی و سلامت » یا « نیازمندیهای سلامت » جاخوش کرده اند. اقتصادی که از زیرزمین شهر بیرون آمده، گردش مالی درشتی دارد و اشتغالزایی هم کرده است!
آنچه که وخامت بازار خرید و فروش عضو را به رخ می کشد افزایش حضور خانم ها و کاهش سن فروشندگان است. دختر16، 19و 21ساله، چرا باید برای فروش کبد، مغز استخوان و حتی قرنیه چشم، پیشقدم شود؟ تحلیل آگهی های فروش عضو نیاز به پژوهش میدانی قوی تری دارد، اما با یک بررسی ساده میتوان به این نتیجه رسید که وخامت وضعیت رفاهی و اقتصادی خانوار به لایه های زیرین رسیده، به گونه ای که پای نوجوانان هم به دخل و خرج روزمره و اداره خانواده باز شده است.
در متروی تهران، دخترانی که برای عمل زیبایی خود دستفروشی می کنند، کم نیستند ولی تصور فروش کلیه برای جراحی بینی یا خرید گوشی تلفن برند، غیرواقعی است. پسران 19و20ساله هم سهم زیادی در فروش عضو دارند که این هم می تواند نشانه بیکاری و وضعیت نابسامان اقتصادی خانواده ها باشد. اسمش را گذاشته اند ساماندهی بازار عضو! سایت و کانال زده اند تا خریدار و فروشنده به راحتی همدیگر را پیدا کنند.
بیشتر شبیه بازار مکاره است تا نوع دوستی و دلال ها چه راحت پرسه می زنند در این بازار و برای خود از خون دل مردم لقمهمی گیرند.فضای چت و زیر نویس پیام سایتها، آنقدر سنگین هست که بدون آب قند نمی توان ارتباط برقرار کرد، چت کرد و پرسید چرا! فشارت نیفتد به طور حتم جایی در عمق سینه، سوزی حس میکنی برای هزاران سوال بی پاسخ!
بازار هزار نرخ، بدون نگهبان و شحنه، سرگردان دست دلالهاست. مرد 27 ساله ای که مدعـــی است برای500 سکه مهریــه زنـــش زندانـــی شده، از مهلـــت مرخصی استفاده کــرده تا کبــد و کلیه اش را درویترین بگذارد:« سالم، گروه خونیA مثبت، کلیــه70میلیــون، کبـــد 500 میلیون نقـــد،ســن 27سال!»مرد30ساله ای که تولیدی لباس ورزشی داشته و ورشکست شده، از ترس طلبکار، مغز استخوان و کبدش را به نمایش گذاشته:«کلیه ام را در گذشته فروخته ام، کبد400تا، مغز استخوان 700تا، سالم، گروه خونیOمثبت. به طور ترجیحی مشتریخارجی»«دختر19ساله ، کلیه و کبد سالم، تماس فوری، مشتری خارجی!» او کــه اهل اصفهـــان ودانشآموز اســـت، توضیح می دهد با مادربزرگش روزگار میگذراند و بعد از مدرسه تا12نیمه شب برای مخارج تحصیل و زندگی در پیتزا فروشی کار می کنـــد.
خســتگی ودرماندگی در چت هایش هم هویداســت. دختر اصفهانی سلامتی اش را با دلارهای عربی تاخت میزند. او که تا به حال از اصفهان خارج نشده، میخواهد هـــوای آن ســوی مرزهای ایران را هم تنفسکند.در این آشفته بازار که نه تعزیرات و نه سازمان حمایت از مصرف کننده می توانند حکمرانی کنند، به هیچ شماره تلفنی نمی توان اعتماد کرد که در پس هرآگهی، دلال و قاچاقچی با یک بسته فوق العاده و رویایی از سفر به ا مارات و دلارهای رنگین پنهان شدهاست. هیچ کس خبر ندارد مسافران فروش عضو به خانه بازگشته اند یا...روی دیگر سکه بازار مکاره، اعضای لیست انتظار پیوند هستند.
سایه مرگ تهدیدشان می کند و زندگیشان لحظه به لحظه در کشاکش درد، آب می شود. خیران، دولت و بیمارستان ها حلقه های دیگر پیوند عضو را تکمیل می کنند که هر یک به اندازه وسع وجیب، درگیر اقتصاد این بازار شده اند.
گردش مالی نجومی
آمارها را هزار بار هم بالا و پایین کنی باز هم نمی توان بازار خرید و فروش عضو را جمع کرد. به گفته خانیان، رئیس انجمن حمایت از بیماران کلیوی اصفهان، 40درصد از پیوندهای کلیه از بیماران مرگ مغزی و مابقی از انسان زنده انجام می شود.نیمی از2700 بیمار دیالیزی در اصفهان(حدود1300 نفر) قابلیت پیوند دارند و500نفر در لیست پیوند هستند.
بنابراین از1800بیماری که نیاز به کلیه دارند فقط 450نفر می توانند از افراد مرگ مغزی نیاز خود را برطرف کنند. اگر قیمت هر کلیه را 30 میلیون در نظر بگیرید، مابقی بیماران باید با حداقل 40 میلیارد و 500 میلیون تومان پول برای خرید وارد بازار شوند! البته چنین امری امکان ندارد، چرا که از اول سال تا امروزفقط110 عمل پیوند در اصفهان انجام شده که40 نفر آنها با اهدای عضو از مرگ مغزی نجات یافته اند.
در صورتیکه مابقی بیماران فقط پیوند کلیه کرده باشند و قیمت کلیه30میلیون در نظر گرفته شود، 70نفر باقیمانده فقط برای خرید کلیه، دو میلیارد و100میلیون تومان پرداخته اند!هزینه آزمایش قبل از عمل پیوند2.5میلیون تومان و هزینه هر عمل کلیه پنج میلیون تومان اعلام شده و بنابراین اگر110عمل، پیوند کلیه بوده، دولت و خیران850میلیون تومان برای آنها هزینه کرده اند.
هر فردی که پیوند عضو می کند ماهانه هشت تا10میلیون تومان باید دارو خریداری کند و این افرادماهانه880میلیون تومان هزینه به سیستم درمانی، بیمه ها و خانواده خود تحمیل می کنند.دولت و بیمه ها برای هر بیمار دیالیزی هر هفته900هزار تومان هزینه می کنند.2700بیمار دیالیزی اصفهان در هفته دو میلیارد و430میلیون تومان هزینه روی دست دولت می گذارند.
این افراد نیز به صورت رایگان د ارو دریافت می کنند که به این رقم افزوده می شود. هر بیمار دیالیزی پنج برابر فردی که پیوند عضو شده، برای دولت، بیمهها و خیران، هزینه دارد وبنابراین پیوند عضو، بار سنگینی را از بودجه دولت بر می دارد. ارقامی که محاسبه شد فقط برای بیماران کلیوی است و برای درمان کبدچرب و سرطان استخوان و مشکلات ریه هزینه ها چند برابر می شود.
برای مثال پیوند کبد200میلیون تومان و ریه یک میلیارد تومان هزینه دارد.به گفته رئیس انجمن پیوند عضو ایران، 10هزار نفر در لیست اهدای عضو هستند. از این لیست روزانه 10نفر فوت می کنند و14نفر به آن اضافه میشوند. محاسبه هزینه ها از بودجه کشور پیشی میگیرد واین در حالی است که پیشگیری از دیابت، فشارخون و کبد چرب هزینه چندانی نیاز ندارد.
منبع: اصفهان زیبا