تعامل است یا نوعی معامله؟
جایز نیست هر لغت و اصطلاحی را همهجا به کار برد، چون اگر اینگونه بود فرهنگ و ادبیات بلبشویی میشد که آن سرش ناپیدا بود! البته بعضی وقتها سوءتفاهم هایی هم به وجود میآید به این معنی که لغت، بجا به کار رفته و این مخاطب است که از روی سادگی احساس میکند طرف مقابل اشتباه کرده و منظورش از به کار بردن این کلمه، مفهوم مصطلح را دارد!
حسن روانشید - جایز نیست هر لغت و اصطلاحی را همهجا به کار برد، چون اگر اینگونه بود فرهنگ و ادبیات بلبشویی میشد که آن سرش ناپیدا بود! البته بعضی وقتها سوءتفاهم هایی هم به وجود میآید به این معنی که لغت، بجا به کار رفته و این مخاطب است که از روی سادگی احساس میکند طرف مقابل اشتباه کرده و منظورش از به کار بردن این کلمه، مفهوم مصطلح را دارد! متأسفانه هماکنون بعضی از دستگاههای دولتی سعی بر آن دارند روی این لغت! در همه مکاتبات و مراودات خود سرمایهگذاری کنند غافل از اینکه ممکن است جایگاه خود را نداشته و مخاطب برداشت دیگری از آن کند! وقتی منتقد قلمبهدست میگیرد تا معضلی را به رؤیت مسئولان برساند درنهایت هدفی به نام تعامل را دنبال نمیکند که قلم قبل از هر خصلتی که داشته باشد مقدس است و آنچه در رسانه مینویسد برای اصلاح یا درنهایت تنویر افکار عمومی جامعه است. حال اگر مشاور رسانهای یکی از مدیران از روی عمد یا سهو این تقدس را نادیده پنداشته و اصرار به تعامل با نویسنده و رسانه داشته باشد نمیتوان نام خوبی برای آن پیدا کرد! قطعاً این مشاور شخصاً چنین تصمیمی را نگرفته بلکه به نحوی توانسته مقام مافوق خود را قانع کند تا اینسان تک بزنند، اما در اینگونه مراودات انتظار پاتک را هم باید داشت که ممکن است طرف مقابل یک حرفهای پاک و منزه بوده و کولهبار بیش ازنیم قرن تجربه روزنامهنگاری را به دوش گرفته و هر دم از آن بهره میجوید! با مشاور محترم رسانهای کاری نداریم که ناچار است برای حفظ پایگاه شغلی خود به هر دری بزد اما از مقام محترم مدیریت کل انتظار نیست بهعنوان نماینده دولت چنین اجازهای به مشاور خود بدهند تا از رسانه تعامل یا بهاصطلاح خودشان معامله را بخواهند! شما یا نقدها را قبول دارید که شرعاً و عرفا موظف به اصلاح آن هستید و یا قبول ندارید که باید طی یک نامه رسمی به جریدهای که آن را منتشر کرده اعلام کنید و با ارائه استدلالات خود بخواهید تا در همان صفحه و همان ستون پاسخ شما را چاپ کنند که البته اگر روزنامه مدارک مستندی داشته باشد آنها را نیز در کنار جوابیه ارسالی شما درج خواهد کرد! روی سخن ما نه با مشاور بلکه با مقام محترم مدیریت کل است که بهجای از این شاخه به آن شاخه پریدن و زمان خریدن برای رسیدن به نتیجه آراء ۲۹ اردیبهشت 96 باشهامت کامل که شایسته مقام محترم مدیریت کلی ایشان است و بدون توجه به سخنان بادمجان دور قاب چینها رأساً اقدام و از مدیر جریده بخواهد در جلسهای کاملاً خصوصی او را توجیه و مشکلات موجود در دستگاه مدیریتی را صاف و پوست کننده در اختیارش بگذارند تا بهجای شانتاژ های بیجا در این فرصت کم باقیمانده از دولت یازدهم به اصلاحات بپردازند! آقای مدیرکل میتواند قبل از هرگونه تصمیم عاجلی پیرامون این چالش به وجود آمده در اثر بیتجربگی مشاور خود، داستان بهرام چوبین و خسروپرویز را مطالعه کند تا بهتر بدانند چگونه بعضی از مشاوران برای حفظ موقعیت کاری خودشان تاجوتخت را از او ربودند و ناچارش کردند به قصر روم پناه ببرد! بازهم تکرار میکنیم، رسانهها یکی از مقدسترین و اصحاب آنها از زحمتکشترین و بیاجر و مزد ترین نهادهای موجود در کشور هستند که سعی بر ارائه راهکار برای از میان برداشتن معضلات دارند که میطلبد مدیران از این مشاوران رایگان و مطلع که بر اساس نیاز کاری شان اشراف کامل به اکثر امور سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور دارند، نهایت بهرهبرداری را برده و وقت پرارزش خود را به قلعوقمع آنها نسوزانند! آنچه تعجب را افزون میکند این است که رسانه درحالیکه نقد مینویسد لابهلای آن تقدیر هم دارد که مربوط به نقاط مثبت میشود اما متأسفانه بعضی از مخاطبان آنقدر غرق نکات ریز نقادی میشوند که جملات درشت و پرطمطراق تشویق را ندیده یا از آن میگذرند و سعی نمیکنند پیرامون آنها شناخت پیداکرده و امور جاری خود را بر آن منطبق کنند و می بایست این را بدانند جامعه قدرشناس کسانی هستند که تغییر ماهیت ندهند و تسلیم جو نشوند و بازهم این را بدانند پس از پایان دوران مدیریتشان ناچارند در همین محیط محدود زندگی کرده و در چشم یکدیگر نگاه کنند! بنابراین چهبهتر است که آن روز سرها بالا و با مهر و محبت و عشق و علاقه دوسویه همدیگر را بنگرند و کوچکترین دلخوری از هم نداشته باشند، اختیار کارهای حساس را که نقشی سازنده در آینده دارد به دست مشاوران روزی نگر نسپارند و سعی کنند اینگونه مراودات را شخصاً به انجام برسانند تا از پروسه اجرای آن مطمئن باشند. شناخت قبلی و شخصی از این مقام مسئول نشان از تعهد ایشان در طول خدمات سنواتی دارد و به نظر نمیرسد این روند در مراسلات و پیامکهای مسئلهدار با نظر ایشان باشد و تنها داستان دوستی انسان و خالهخرسه را تداعی میکند که برای محافظت از رفیق خود از سنگ استفاده کرد!
ادامه دارد...