فرهنگسازی ثبات ایجاد میکند
شهروندی از جمله مفاهیمی است که در صورت تحقق، به جامعه شکل دیگری میدهد و به اصلاح آن کمک میکند. نظریه پردازان اجتماعی به خصوص محققان مطالعات فرهنگی در توصیف فرهنگ معاصر و روندهای اصلی تحول آن، مجموعهای از فرایندهایی را نام می برند که این فرایندها در همه عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و در همه یا اغلب کشورهای جهان با نسبتهای مختلف در حال وقوع است.
شهروندی از جمله مفاهیمی است که در صورت تحقق، به جامعه شکل دیگری میدهد و به اصلاح آن کمک میکند. نظریه پردازان اجتماعی به خصوص محققان مطالعات فرهنگی در توصیف فرهنگ معاصر و روندهای اصلی تحول آن، مجموعهای از فرایندهایی را نام می برند که این فرایندها در همه عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی و در همه یا اغلب کشورهای جهان با نسبتهای مختلف در حال وقوع است. این فرایندها از نظر درونی به یکدیگر وابستهاند و با تحول کلیت فرهنگ معاصر حاصل میشوند. از این رو درک و شناخت هر یک از ابعاد جامعه و فرهنگ معاصر از جمله مقوله مهم «شهروندی» میتواند شناخت درستی از تحول کلیت فرهنگ معاصر بدهد.
نظریه شهروندی فرهنگی ناظر و متکی بر چند واقعیت اجتماعی است که می توان آنها را ابعاد فرهنگی شهروندی دانست. به تعبیری شهروندی یک سازه اجتماعی است، در نتیجه تابعی از بستر اجتماعی و زمینه فرهنگی جامعه خود است. با توجه به تنوع و تفاوت فرهنگ ها ما با معانی فرهنگی متفاوتی از شهروندی مواجه هستیم. آنچنان که در مقاله «شهروندی فرهنگی و فرهنگی شدن شهروند» نعمتالله فاضلی شهروندی مفهومی پویا تلقی میشود. «شهروندی اگرچه مفهومی است اساسا حقوقی و معطوف به حقوق و وظایف شهروندان و رابطه دولت و شهروندان، اما دارای ابعاد فرهنگی فراسوی این رابطههای حقوقی است. ما نیازمند تعریفی جامع تر از شهروندی هستیم تا ابعاد فرهنگی فراسوی رابطه های حقوقی را دربر گیرد. شهروندی دارای «بنیان های فرهنگی» است و مجموعهای از ارزشهای اجتماعی آن را حمایت میکند. در کنار حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی، حقی نیز به نام حقوق فرهنگی وجود دارد. شهروندی فرهنگی در یک بیان واضح ناظر به تأمین حقوق فرهنگی شهروندان است.»سید رسول آقاداوود، عضو هیئت علمی دانشگاه دهاقان، لیسانس مدیریت بازرگانی دانشگاه اصفهان و کارشناسی ارشد مدیریت دولتی گرایش رفتار و منابع انسانی دانشگاه علامه طباطبایی و دکترای مدیریت دولتی گرایش تصمیمگیری و خط مشی دولتی در گفتوگو با اصفهانزیبا در خصوص حقوق شهروندی و رعایت نشدن آن از سوی جامعه به عنوان یک فرآیند فرهنگی سخن میگوید. او تصریح میکند که راههایی باید برای اعمال درست فرهنگ یا حقوق شهروندی تعریف شود تا جامعه به رفتاری که مد نظر است، برسد.آقاداوود در ابتـــدا طرح مـــثالی به مــــقوله شهروندمداری میپردازد، این عضو هیئت علمی دانشگاه میگوید: در هر جامعه در مباحث ارباب رجوع و مشتری مداری قانونی داریم و هر چیزی را که بخواهیم بگوییم حائز اهمیت است، میگوییم طلاست. وقت طلاست. ارزش وقت طلا بودن را باید از کسی بپرسیم که در مسابقات ورزشی از بین دو نفر اول، نفر دوم شده است. این یعنی تفاوت در یکصدم ثانیه است و ورزشکار طلا را داده نقره گرفته است. هر چیزی را که بخواهیم بگوییم ارزشمند است، می گوییم طلاست و این موضوع در مشتری مداری هست. در مشتری مداری قانونی داریم؛ با دیگران همان گونه رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار کنند. این گفتاری از ائمه است. این قانون طلای مشتری مداری و شهروند مداری است. اگر یک حکومتی رابطه اش با مردم صمیمانه باشد بسیاری از مشکلات حل می شود. او یکی از وظایف حکومت را رام کردن مردم میداند و تصریح میکند: یکی از وظایف حکومت رام کردن مردم است و مهمترین حقوقی که مردم دارند موضوع آزادی آنهاست. برای مردم دو چیز خیلی مهم است: یکی دین و دیگری آزادی. در قرآن داریم «لا اکراه فی الدین.» در دین اجباری نیست. بگذارید انسان ها آزاد باشند و به همان راهی که می خواهند بروند، اما راه راست را به آنها نشان دهید و دوم آزادیهای آنهاست.آقاداوود از کتابی نقل به مضمون میآورد و میگوید: اگر بخواهد دین مانعی بر آزادی باشد و آزادی مانعی برای مسیر دین باشد، بسیار راحت این دو، جایگاهشان عوض می شود. جامعه ما یک جامعه دینی است و ارزشهای دینی برای ما اهمیت دارد و از طرفی آزادیهایی هم که دین برای ما قائل شده است برای ما حائز اهمیت است. او انسانها را مسلط بر مال و جان و نفس خود توصیف میکند و ابراز میدارد: انسانها مسلط بر مال و جان و نفس خود هستند که این نظریه در غرب ملاک عمل است؛ اما در شیعه اسلامی کنار آن اصل دیگری هم گذاشته شده است به نام لاضرر. هر کاری دلت می خواهد انجام بده مشروط بر اینکه ضرر و زیانی برای دیگران ایجاد نکنی مانند حقوق شهروندی. او با تشریح آزادی افراد مشروط بر اینکه مزاحمتی برای دیگران ایجاد نکنند، میگوید: اگر مزاحمتی ایجاد کردی قانون هست که در برابر تو بایستد و آنجاست که میشود به دو شیوه شهروندی افراد را راهنمایی کنیم: یکی دیدگاه اجبار است که برخی از حسنها را دارد و برخی از عیوب. حسن آن این است که سریع انجام می شود. کمهزینه است و بدترین عیبی که دارد این است که ثبات و پایداری ندارد و به محض اینکه فشارها برداشته شد، به سر جای خودش برمی گردد. دیدگاه دوم از پایین به بالاست که فرهنگسازی است. هنگامی که این فرهنگسازی صورت گرفت ممکن است پرهزینه و وقتگیر باشد؛ اما مهمترین حسنی که برای ما دارد، این است که حالت ثبات دارد. با توجه به وضعیت امروز ایران من فکر میکنم بهتر است از دیدگاه بالا به پایین استفاده کنیم تا رفتاری را که مد نظر هست، انجام بدهیم.