نسخههای سنتی دردی دوا نمیکنند
رایجترین بحثهای مردمی را در تاکسیها میتوان شاهد بود که راننده تاکسی به فراخور موضوعات روز آنچه فکر میکند میداند را به خورد مسافران داده و در طول مسیر این موشکافی بحثهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را تحلیل و بررسی میکند. نهتنها در تاکسی که در اتوبوسها، در صفهای خرید، در باشگاههای بدنسازی، در فروشگاههای مواد غذایی و پوشاک و در تمامی محلهای تجمع مردمی شاهد این همدردیهای لحظهای و نسخهپیچیهای سرپایی شهروندانی هستیم که عمر آشناییشان گاهاً به چند دقیقه هم نمیرسد. نسخههایی که برای تمامی دردهای روحی و جسمی افراد پیچیده شده و از سوی درمانگران نامتخصص تأکید میشود که حتماً جواب مطلوب را خواهد داد. از راهحل برای درمان سردرد گرفته یا مشاوره طلاق و ازدواج. این معضل بزرگ امروز جامعه ماست و افراد هنوز نپذیرفتهاند که باید برای مشکلات خود به سراغ متخصصین بروند. این را حمید دهقانی، جامعهشناس اصفهانی عنوان میکند. دهقانی با اظهار تأسف از این رفتار ریشهیابی معضل را از حریم شخصی و عدم احترام افراد به آن عنوان میکند.
بی توجهی به حریم خصوصی افراد
گفته شده که حریم شخصی یا حریم خصوصی یعنی یک فرد یا گروه بتواند خود و یا اطلاعات مربوط به خود را مجزا کند و در نتیجه بتواند خود و یا اطلاعاتش را با انتخاب خویش در برابر دیگران آشکار کند. مرزها و محتوای آنچه خصوصی قلمداد میشود در میان فرهنگها و اشخاص متفاوت است، اما تم اصلی آنها مشترک است. دهقانی در این زمینه معتقد است که یکی از بزرگترین مشکلات جامعه ما عدم توجه و احترام به حریم خصوصی افراد است. وی میگوید: متأسفانه هنوز حوزه خصوصی برای ما معنا پیدا نکرده چراکه از دوره کودکی این حوزه نه وجود داشته و نه معنا پیداکرده است. اگر همجایی دیده شود یک خودمحوری تماماً افسارگسیخته را به همراه خواهد داشت. در جامعه و خانواده ما حریم خصوصی وجود ندارد و حق ماندن در آن و یا داشتن حریم خصوصی برای افراد دائماً پایمال میشود و با تعابیری ازجمله اینکه «بچهاس، چیزی نمیفهمه، من بزرگترشم بهتر میدونم، من معلمشم بیشتر بلدم و غیره» به بهانههای مختلف این حریم رو نادیده گرفته و به داخل آن ورود پیدا میکنیم. جالب اینجاست که این نصیحت و امرونهیها در حالی از سوی ما سر میزند که خودمان را کامل میدانیم علیرغم اینکه با مشکلاتی از قبیل طلاق و بیکاری و غیره سردر گریبان هستیم و بهقولمعروف خودمان «اندر خم یک کوچه ماندهایم.»
بی اعتمادی به یکدیگر و ناتوانی در مذاکره
این جامعهشناس مبحث دخالتهای بیجا و تأثیرگذار در روابط اجتماعی را از دیدگاه و ابعاد دیگر نیز بررسی میکند و علاوه بر عدم احترام و درک حریم خصوصی افراد توسط یکدیگر به مبحث بیاعتمادی و بدبینی در کنار نداشتن هنر گفتگو و مذاکره نیز اشاره میکند و میگوید: روابط در جامعه کنونی ما بر بیاعتمادی و نوعی بدبینی نسبت به یکدیگر مبتنی شده و این خودش یکی از ریشههای بروز مسائل و مشکلات است. همچنین عدم برخورداری از هنر گفتگو است که در حل مسائل و مشکلات کوچک افراد را دچار معضلات بزرگ میکند. پس این دو نکته مهم است که نهتنها به یکدیگر اعتماد نداریم بلکه جایی هم که اعتماد وجود دارد نمیتوانیم ارتباط سالم برقرار کرده و حل مسئله کنیم چراکه مهارت مذاکره نداریم. اگر غالب روابط خانوادگی و کاری را که دچار مشکل شدهاند بررسی کنید معمولاً سرآغاز آن به یک سری مسائل خیلی کوچک میرسد که چون خوب مدیریتش نکردهاند به یک معضل جدی تبدیلشده و در ادامه حتی فروپاشی رابطه و خانواده و یا شراکت کاری را در برداشته است. معضلات عنوانشده زمانی که با چاشنی خودمحوری و خودمداری ما ترکیب شوند به وسعت آتش این مشکلات دامن میزنند. دهقان در این زمینه اظهار میکند: اکثر ما خودمان را کاملتر از بقیه و فارغ از هر عیب و نقصی میدانیم بنابراین به خودمان اجازه می دهیم در حوزه خصوصی دیگران دخالت کنیم چراکه معتقدیم ما بیشتر از دیگران آگاهیم و باید در اداره امور مداخله کنیم. این باعث میشود که شاهد باشیم در جامعه همه در حال نصیحت کردن یکدیگر هستند. در سطح کلانتر این مشکل به سیستم آموزشی و نیز عملکرد ارگانها نیز سرایت کرده و همه افراد در هر بخشی از این جامعه درگیر این نوع رفتار هستند که با اشاره به دو نکته قبلی که ناکامی در حل مسئله و هنر گفتگو بود این دخالت بیجا عامل ناکامی افراد میشود. درحالیکه در جوامع توسعهیافته مشاور و جامعهشناس نقش پررنگی داشته و در بین افراد جایگاه خاص خود رادارند اما در جامعهای نظیر جامعه ما هنوز اعتقاد به مشاور نیست و یا اگر هست فرد میخواهد با همان جلسه اول مراجعه تمام مشکلاتش حل شود. به همین دلیل افراد راحتترین راه را انتخاب کرده و در تجمعهای دورهمی مشکل خود را مطرح میکنند که باعث نسخهپیچیهای دمدستی افراد شده و همه برای مشکلات دیگران نسخهای که خود صلاح میدانند را تجویز میکنند؛ بیخبر از تأثیرات مخربی که به همراه خواهد داشت.
مشکل گشایی سنتی را فراموش کنیم
وی در زمینه راهکارهای حل این معضلات اذعان میکند: ما باید در ریشهکنی این مشکلات از تربیت کودکان شروع کرده و کودکانمان را توانمند، مسئولیتپذیر، انتقادپذیری و خلاق پرورش دهیم و این همراه با احترام و درک متقابل از حریم خصوصی باشد. این در حالی است که کمتر اتفاق افتاده تربیت اینچنینی را شاهد بود و فرد یا ناتوان و ضعیف رفتار میکند یا منزوی و یا سرکش و یکدنده و لجباز. این عدم تعادل هم به این دلیل است که مجموعهای که پرورش را بر عهده دارد متعادل رفتار نمیکند.
ضمن اینکه باید این مهم را دریافت که دیگر قادر نخواهیم بود به شیوههای سنتی مسائل رو حل کنیم چراکه در زمان گذشته دنیا خیلی پیچیده نبود و ظرافت چندانی نداشت؛ چند نوع مشخص شغل وجود داشت و در زمان بروز مشکلات، یک فرد از دیگری سؤال میکرد و مشکلش حل میشد؛ اما دنیای امروز تخصصیشده است و در هر حوزه چندین شاخه و شعبه وجود دارد که نیازمند افرادی است که سالها در مورد آن تحصیلکرده و متخصص شوند؛ بنابراین باید نگاه سنتی که میراث گذشتگان ماست را کنار گذاشته و این انگارهها را در ذهن خود برطرف کنیم. باید بین طرح مشکل در گپ و گفتگوهای دوستانه تا تجویز فاصلهای وجود داشته باشد و در حوزه آموزش و آگاهی دادن به جامعه با تغییر در نظام آموزشی خانواده و شهروندان اقدامات تأثیرگذاری انجام شود. بهویژه توسط نهادهای مردمی و NGO ها که خودجوش هستند و گاهاً از نهادهای دولتی نیز تأثیرگذارتر عمل میکنند.